❤❤چشمانم چکه میکند به گمانم....❤❤

هر شب مرا با خود میبری

میبری به جایی که تاریک است و روشنایی آن تویی

هرشب مرا به اوج میبری

میرسیم به جایی که نگاهت همیشه آنجا بود

ما یکی شده ایم با هم

همیشگی شده عشقمان، بگو از احساست برای من…

همیشه میگویم تو تا ابد برایم یکی هستی ،

یکی که عاشقانه دوستش دارم ، یکی که برایم یک دنیاست….

دنیای زیبایی که درون آنم

ببین یک دیوانه دائم نگاهش به چشمان توست ، من همانم!
[تصویر:  images?q=tbn:ANd9GcRczfcGOOkLAIJfJ-fkJOE...qP25Gh1td8]


ببین که حالم ، حال همیشگی نیست

اینجا ، همینجایی که هستی باش، که قلبم بدون تو زنده نیست

ما عاشقانه مانده ایم برای هم ، من برای تو هستم و تو برای من ،

تمام نگاهت را هدیه کن به چشمان عاشق من…

هر زمان فکر بی تو بودن میکنم نفسم میگیرد،

اگر نباشی قلبم بی صدا میمیرد،مثل حالا باش ،

مثل حالا عاشقانه دوستم داشته باش

نه اینکه فردا بیاید و بیخیال ما باش….

گفته بودم که با تو نفس میگیرم

گفته بودم با تو در این زندگی تنها رنگ عشق را میبینم ،

رنگی به زیبایی چشمانت

اگر دست خودم بود دنیا را فدا میکردم برای همیشه داشتنت

تو را با هیچکس عوض نمیکنم ، عشقت را همیشه

در قلبم میفشارم و به داشتنت افتخار میکنم

تو را که دارم دیگر تنهایی را در کنارم احساس نمیکنم ،

غم به سراغم نمی آید و دیگر به جرم شکستن اعتراف نمیکنم!

ما یکی شده ایم با هم ، گرمای زندگی با تو بیشتر میشود

و اینجاست که دیوانه میشود از عشقت دل عاشق من…
نوشته شده در یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:,ساعت 21:46 توسط !!! gis0o!!!| |

نگران شب هايم نباش

تنها نيستم

بالشم

هق هق گريه هايم

لرزش دستانم

و

خدايم

همه هستن

تنها نيستم... 

نوشته شده در جمعه 6 مرداد 1391برچسب:,ساعت 14:43 توسط !!! gis0o!!!| |
 
به چه مي خندي
 
به چه مي خندي تو؟
 
به مفهوم غم انگيز جدايي؟
 
به چه چيز ؟
 
به شکست دل من يا به پيروزي خويش ؟
 
به چه مي خندي تو؟
 
به نگاهم که چه مستانه تو را باور کرد؟
 
يا به افسونگري چشمانت که مرا سوخت و خاکستر کرد؟
 
به چه مي خندي تو؟
 
به دل ساده من مي خندي که دگر تا به ابد نيز به فکر خود نيست؟
 
خنده دار است بخند
نوشته شده در چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:,ساعت 1:31 توسط !!! gis0o!!!| |

با تو نیستم
تو نخوان
با خودم زمزمه میکنم

.

.
.

من خوبم ....من آرامم......من قول داده ام


فقط کمی

تو را کم اورده ام

یادت هست؟ میگفتم در سرودن تو ناتوانم؟ واژه کم می اورم برای گفتن دوستت دارمها؟

حالا تـــمــــــــام واژه ها در گلویم صف کشیده اند

با این همه واژه چه کنم؟

تکلیف اینهمه حرف نگفته چه می شود؟

باید حرفهایم را مچاله کنم و بر گرده باد بیاندازم

باید خوب باشم

من خوبم ....من آرامم......من قول داده ام

فقط کمی

بی حوصله ام

آسمان روی سرم سنگینی میکند

روزهایم کش امده

هر چه خودم را به کوچه بی خیالی میزنم

باز سر از کوچه دلتنگی در میاورم

روزها تمام ابرهای اندوه در چشمان منند ولی نمی بارند

چون

من خوبم ....من آرامم......من قول داده ام

تمام خنده هایم را نذر کرده ام که گریه ام نگیرد

اما شبها..

وای از شبها

هوای آغوشت دیوانه ام میکند

موهایم بد جوری بهانه دستانت را میگیرند

تک تک نجواهای شبانه ات لا به لای موهایم مانده اند


کاش لا اقل میشد فقط شب بخیر شبها را بگویی تا بخوابم

لالایی ها پیشکش

من خوبم ....من آرامم......من قول داده ام

فقط نمیدانم چرا هی آه میکشم

آه

و

آه

و بازم آه

خسته شدم از این همه آه

شبها تمام آه ها در سینه منند

ان قدر سوزناک هستند که می توانم با این همه آه دنیا را خاکستر کنم

اما حیف که قول داده ام


من خوبم ....من آرامم......

فقط کمی دلواپسم

کاش قول گرفته بودم از تو

برای کسی از ته دل نخندی

می ترسم مثل من عاشق خنده هایت شود

حال و روزش شود این...

تو که نمی مانی برایش آنوقت مثل من باید

آرام باشد .....خوب باشد..... قول داده باشد

بیچاره..

...................................................

نترس باز شروع نمیکنم اصلا تمام نشده که بخواهم شروع کنم


همین دلم برایت تنگ شده را هم به تو نمی گویم

تو راحت باش

من خوبم ....من آرامم......


آخر من قول داده ام که آرام باشم

باورت می شود؟ من خوبم

نوشته شده در چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:,ساعت 1:18 توسط !!! gis0o!!!| |
Like